شهر آرا: گفتگو با دکتر سید علی کرامتی مقدم درباره «مولوی؛ شاعر نسل ها و عصرها

ساخت وبلاگ

شهر آرا:

 http://shahraraonline.com/news/69858

 

گفتگو با دکتر سید علی کرامتی مقدم درباره «مولوی؛ شاعر نسل ها و عصرها» و اثری که مثنوی بر ترویج زبان فارسی گذاشته است

 

گروه گفتگو- فرهنگ و ادب ایران زمین همیشه مملو از شاعران و نویسندگانی بوده که علاوه بر مقبولیت در داخل کشور، جایگاهی جهانی داشته و مورد توجه ادب دوستان در هر نقطه از عالم هستی بوده اند. مولانا جلال الدین بلخی یکی از این چهره های سرشناس است. در سال های اخیر و به ویژه پس از سال ٢٠٠٧ که یونسکو آن را سال بزرگداشت مولوی نام گذاری کرده بود، شاهد توجه ویژه کشورهای مختلف ازجمله غربی به اشعار و افکار مولوی هستیم تا جایی که از او به عنوان محبوب ترین شاعر فارسی زبان یاد می شود و آثار وی به زبان های مختلفی ترجمه و در قالب های متنوع ارائه شده است. اما علت این اقبال و توجه ویژه چیست؟ و چه ویژگی هایی در آثار مولوی، مغرب زمین را چنین شیفته خود کرده است؟

 

دکتر سیدعلی کرامتی مقدم استاد دانشگاه فرهنگیان(پردیس شهید بهشتی مشهد) و رئیس انجمن علمی- آموزشی معلمان زبان و ادبیات فارسی خراسان رضوی در گفتگویی صمیمانه پاسخ گوی این سوالات است.

 

صحبت از مولوی بسیار است و درباره او از شرق و غرب صحبت ها و اظهارات زیادی صورت گرفته است. شاید بهتر است صحبت را از اینجا شروع کنیم که مولوی تحت تعلیم چه اساتیدی بود و هرکدام چه تأثیری بر فکر و شعر او داشتند؟

 

تنها شوریده دلی چون عطار بود که توانست روح آشفته جلال الدین را در آینه زمان ببیند و آینده عرفان ایران را در خردسالی مولوی این چنین پیش بینی کند: «زود باشد که این کودک آتشی در عالم عرفان بیندازد.»

عرفان مولوی چکیده پنج قرن عرفان قبل از مولاناست و متأثر از عرفان سُکر عطار و سنایی و عرفان صحو و شریعت مدار امام محمد غزالی است و مولوی تحت تأثیر افراد و حالات روحی مختلف، آثارش را سروده است. مولوی در اغلب موارد هم مراد بوده است و هم مرید. مراد شاگردان بی شماری که در قونیه پای منبر او می نشستند و مرید شوریده حالانی چون شمس و صلاح الدین زرکوب و حسام الدین چلپی.

 

اهمیت و جایگاه مولوی در شعر و زبان فارسی چیست؟ و مولوی چگونه با سرودن شعر به ترویج زبان فارسی کمک کرد؟

از زمان حیات مولوی اندیشه های مولوی بر دیگران تأثیر داشته و مثنوی جایگاه بسیار ویژه ای در ادبیات فارسی داشته است. مولوی خود وقتی تأثیر مثنوی را در افراد می بیند، در مقام تمجید می گوید:

مثنویِ ما دکان وحدت است    غیر واحد هر چه بینی آن بَت است

 

از آنجایی که مثنوی به لحاظ محتوایی مسائل متنوعی را در بر می گیرد، عموم افراد را جذب می‎کند. نفوذ مولانا را حتی در خواص از جمله سیاست‎مداران حکومتی نیز می توان مشاهده کرد؛ چرا که اندیشه های موجود در مثنوی فراتر از یک داستان یا شرح واقعه است. در مثنوی از عشق و انسانیت و آفرینش و آداب و رسوم عصر گرفته تا آیات و احادیث مختلف و آزادی و آزادگی و حتی اساطیر ایرانی و داستان های قدیمی و عرفان اسلامی و امثال و حکم فراوان نیز وجود دارد که مجموعه این ها باعث طرح اندیشه های نو در این کتاب شده است. مطرح کردن اندیشه های نوی که در مثنوی بدان پرداخته شده باعث نفوذ آن در جوامع گوناگون با ادیان و مذاهب مختلف شده است.

 

همین اندیشه های بسیار متنوع و نوِ مطرح شده در مثنوی باعث تأثیرگذاری در جامعه فارسی زبان و غیر آن شده است. مولوی در آثارش گاه فقط یک انسان مذهبی می شود و می گوید:

 

من بنده قرآنم اگر جان دارم

من خاک ره محمد مختارم

گر نقل کند جز این کس از گفتارم

بیزارم از او و زین سخن بیزارم

 

و گاه شوریده عاشقی می شود که از فراق یار گله دارد و در جایی عارفی به تمام معنا می شود چنان که تمام عارفان عصر را جذب خود می کند و در جایی دیگر حکیمی دوراندیش و گاه هم قصه گویی بذله گو.

 

علت و میزان تأثیر مثنوی در ادبیات کشورهای دیگر چیست؟

 

مولوی در مثنوی برای تمام ذوق‎ها و سلیقه ها حرف نو دارد. تعصب‎های فرقه ای در مثنوی دیده نمی شود. تصوفی هم که مطرح می شود یک تصوف زنده و پویا و تأثیرگذار است و جنبه واقعی و واقع گرا دارد و به همین دلیل بر دل ها می نشیند. طرح دردهای انسانی هم از مثنوی، یک کتاب تعلیمی که انسانیت را آموزش می دهد، ساخته است. مولوی را در غرب با عنوان معلم معنوی انسان ها می شناسند. وحدت گرایی که جامعه امروز به آن نیاز دارد، مطالعه تطبیقی اندیشه های مولانا با ادیان و مذاهب مختلف، رهایی از مادیات و روی آوردن به معنویات را که از جمله خلأهای جوامع امروزی است نیز از جمله عوامل گرایش به مفاهیم ناب مثنوی است. مثنوی حتی تأثیرگذار در انقلاب های فردی و اجتماعی نیز بوده است. در شرح احوالات مهاتما گاندی رهبر آزادی خواه هند گفته اند که پیوسته در خلوت خود اشعار مولوی را زمزمه می کرده است، از جمله این بیت:

ما برای وصل کردن آمدیم  نی برای فصل کردن آمدیم

این گونه ابیات، مشوق روحیه جمعی و اتحاد اقوام مختلف بوده است. حضور مردم از هر کیش و آیینی اعم از مسلمان، مسیحی و یهودی در مراسم سوگواری مولوی، خود موید این نکته است که طرح اندیشه های وحدت گرایانه مولوی تقویت کننده برقراری ارتباط و گفتگوی بین ادیان نیز می تواند باشد.

 

شخصیت مولانا یک شخصیت جهانی است. اگر چه بیشتر اشعارش به زبان فارسی است اما اشعاری هم به زبان های عربی، ترکی و یونانی نیز دارد. مولوی بیشترین تأثیر را بعد از زبان فارسی بر ادبیات ترکی دارد. در ترکیه جایگاه مولوی فراتر از یک شاعر معمولی است و از او یک شخصیت مقدس ارائه می دهند. جالب است بدانید که در ترکیه زیارت آرامگاه مولوی را در ایام تولد یا فوت وی برابر با ثواب نیمی از حج می دانند. در ادبیات فارسی نیز، شیخ بهایی درباره مولوی می‎ گوید:

من نمی گویم که آن عالی جناب

هست پیغمبر، ولی دارد کتاب

مثنویِ معنویِ مولوی

 

هست قرآنی به لفظ پهلوی

 

 

از بین شاعرانی که تحت تأثیر مولانا بوده اند، به اقبال لاهوری لقب مولوی داده اند. دلیل این عنوان چیست؟ و چه شباهت هایی باعث این نام گذاری شده؟

 

علت این امر، تأثیرپذیری بسیار گسترده اقبال از مولاناست. اقبال علاوه بر استقبال از بسیاری اشعار مولانا و سرودن شعر بر همان وزن و قافیه و ردیف، از برخی اشعار مولوی برای مستند کردن سخنان خود نیز استفاده می کند. وی بسیار تحت تأثیر مولاناست چه به لحاظ ساختاری و چه شخصیتی و فکری. اقبال، مولوی را یک عارف واقعی که به وصال رسیده قبول دارد و شناخت تعلیمات اندیشه های وی را برای جوانان جامعه خود در مقابله با فرهنگ غربی لازم می داند. مسئله توجه به دین و شریعت یکی دیگر از مواردی است که هر دو شاعر به آن توجه کرده اند. توجه به آیات قرآن و علاقه و ارادت به اهل بیت از جمله امام علی(ع) و امام حسین(ع) نیز از دیگر مشترکات آثار مولوی و اقبال است. توجه ویژه به آزادی و آزادگی و دید عاشقانه ای که اقبال، تحت تأثیر مولانا به جهان پیدا کرده است یکی دیگر از ویژگی هایی است که او را به مولوی نزدیک کرده و نیز آرزوی رسیدن به کمال و انسان کامل. وحدت و یکپارچگی امت اسلامی نیز از جمله موارد دیگری است که مبین تأثیرپذیری اقبال از مولوی است. با سیر در آثار اقبال، تأثیرپذیری وی را از مولانا به عنوان یک انسان کامل به وضوح می توان دید.

 

با توجه به وجهه جهانی و مقبولیت مولوی در کشورهای شرق و غرب و به زبان فارسی بودن بیشتر آثار وی، چگونه می توان از این ظرفیت برای ترویج و شناساندن صحیح زبان فارسی بهره برد؟

برای معرفی گنجینه ادبی کشورمان به دنیا باید اول خودمان پیش قدم شویم و چند کار اساسی انجام بدهیم. باید اول خودمان مثنوی را خوب بشناسیم، اندیشه های مولانا را خوب کشف و هضم کنیم تا در مرحله بعد بتوانیم مضامین انسان‎ساز این آثار را به دیگر ملت ها منتقل کنیم که البته لازمه آن تسلط بر زبان های مختلف دنیاست. یعنی مترجمان فارسی زبان تربیت کنیم که مثنوی‎پژوه و مولوی شناس هم باشند؛ چرا که مترجم باید به زبان مبدأ و مقصد و محتوای اثر احاطه کامل داشته باشد. در سال های اخیر تلاش های خوبی برای تربیت چنین مترجمانی شده است اما نیاز به توجه بیشتر و سرمایه‎گذاری گسترده‎تر در این امر کاملا احساس می شود. زبان فارسی انگیزه و جذابیت لازم را برای ایجاد شوق یادگیری در مخاطب دارد. فقط باید این شوق درست مدیریت شود.

 

با دایر کردن مراکزی برای آموزش زبان فارسی در کشورهای مختلف، می توان از ظرفیت های آن برای شناساندن چهره درستی از ایرانیان و فرهنگ اسلامی- ایرانی به جهان استفاده کرد. وقتی بتوان با ترجمه صحیح آثار ادبی مانند مثنوی، پیام صلح و نوع دوستی ادیبانی چون مولوی را در قالب اشعارشان به جهانیان منتقل کرد، در واقع به مقابله با تصویر نادرست و خشنی که در رسانه های غربی از کشورمان به تصویر کشیده می شود برخاسته ایم؛ البته به شیوه ای کاملا موثر و مستدل.

 

متن گفتگو با شهر آرا :

 http://www.shahrara.com/page,1395,7,12,6,04.html

 

دل بسته ی یاران خراسانی خویشم...
ما را در سایت دل بسته ی یاران خراسانی خویشم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8zabanefarsi3 بازدید : 171 تاريخ : دوشنبه 26 مهر 1395 ساعت: 22:16